عوضعلي كردان در گذشت:
علي كردان كه به دليل نوعي بيماري خوني به نام "مولتي پل نيلوما " که نوعي بيماري بدخيم خوني است و پس از اينكه 19 روز در بخش ICU بيمارستان مسيح دانشوري تهران بستري شده بود، پس از تحمل يک دوره بيماري سخت، ساعت هفت شب روز اول آذر ماه (ديشب) دار فاني را وداع گفت.
گلبولهاي سفيد خون کردان بعد از شيمي درماني به شدت کاهش يافته بود که با علائم سرما خوردگي بستري و در نهايت به بيماري آنفلوآنزاي نوع A دچار شد.
کردان که تا پيش از اين چندين بار تحت مراقبتهاي درماني قرار گرفته بود، از 19 روز پيش در بيمارستان مسيح دانشوري بستري و به دليل وخامت اوضاع به بخش مراقبتهاي ويژه منتقل شده بود.
در اينكه من هيچ وقت از اين فرد خوشم نمي اومد و در اينكه مسلما مثل همه مردم ايران دروغ و تقلبش رو تائيد نميكردم و نميكنم شكي نيست اما اولين حسي كه از خوندن خبر فوتش بهم دست داد اين بود كه فكر كردم براي بچه هاش اون همون قدر عزيز بوده كه پدرم براي من عزيزه و از فوتش به اونا همون حسي دست داده كه به من در اثر فوت مادرم دست داد.
اين چند ماه و بعد از اون رسوايي به كردان و خانواده اش چي گذشت؟ آيا ممكنه كردان هم مثل همه آدمهاي عادي احساس شرمندگي كرده باشه؟ ممكنه پشيمون شده باشه؟ ممكنه به خودش گفته باشه اي كاش اين كار رو نكرده بودم؟ و از همه مهم تر: ممكنه اين رسوايي روند پيشرفت سرطان خونش رو تشديد كرده باشه؟
هيچ كس نميتونه جواب اين سوال ها رو بدونه
علي كردان كه به دليل نوعي بيماري خوني به نام "مولتي پل نيلوما " که نوعي بيماري بدخيم خوني است و پس از اينكه 19 روز در بخش ICU بيمارستان مسيح دانشوري تهران بستري شده بود، پس از تحمل يک دوره بيماري سخت، ساعت هفت شب روز اول آذر ماه (ديشب) دار فاني را وداع گفت.
گلبولهاي سفيد خون کردان بعد از شيمي درماني به شدت کاهش يافته بود که با علائم سرما خوردگي بستري و در نهايت به بيماري آنفلوآنزاي نوع A دچار شد.
کردان که تا پيش از اين چندين بار تحت مراقبتهاي درماني قرار گرفته بود، از 19 روز پيش در بيمارستان مسيح دانشوري بستري و به دليل وخامت اوضاع به بخش مراقبتهاي ويژه منتقل شده بود.
در اينكه من هيچ وقت از اين فرد خوشم نمي اومد و در اينكه مسلما مثل همه مردم ايران دروغ و تقلبش رو تائيد نميكردم و نميكنم شكي نيست اما اولين حسي كه از خوندن خبر فوتش بهم دست داد اين بود كه فكر كردم براي بچه هاش اون همون قدر عزيز بوده كه پدرم براي من عزيزه و از فوتش به اونا همون حسي دست داده كه به من در اثر فوت مادرم دست داد.
اين چند ماه و بعد از اون رسوايي به كردان و خانواده اش چي گذشت؟ آيا ممكنه كردان هم مثل همه آدمهاي عادي احساس شرمندگي كرده باشه؟ ممكنه پشيمون شده باشه؟ ممكنه به خودش گفته باشه اي كاش اين كار رو نكرده بودم؟ و از همه مهم تر: ممكنه اين رسوايي روند پيشرفت سرطان خونش رو تشديد كرده باشه؟
هيچ كس نميتونه جواب اين سوال ها رو بدونه
0 comments:
Post a Comment