سهيلا قديری زن ۳۰ ساله ای که به اتهام قتل فرزند پنج روزه اش به اعدام محکوم شده بود سحرگاه چهارشنبه هفته گذشته در زندان اوين حلق آويز شد. او متهم بود که در ۲۷ شهريور سال ۸۵ کودک پنج روزه اش را در خيابان فرمانيه تهران کشته است.
داستان زندگي پردرد سهيلا مردادماه سال 86 در روزنامه ها چاپ شد. در آن روز سهيلا كه خسته از زندگي پشت تريبون دادگاه قرار گرفته بود آنچنان از رنج هايش سخن گفت كه حاضران را به گريه واداشت. سهيلا در جلسه محاكمه اش گفت؛ من سهيلا قديري 28ساله هستم. هيچ كس را ندارم. پدرم باران است و مادرم سنگ چرا كه من روي سنگ و زير باران بزرگ شده ام. زندگي ام را در خيابان گذراندم. من يك زن تن فروش نبودم. سختي هاي زندگي من را به اين روز انداخت.
با پسري آشنا شدم. او به من ابراز علاقه مي كرد و مي گفت قصد ازدواج دارد. از ترس دايي هايم با آن پسر به تهران فرار كردم. قرار بود با هم ازدواج كنيم. دو ماه كه از سفرمان به تهران گذشت آن پسر من را رها كرد.راه بازگشت به خانه نداشتم. قطعاً خانواده ام مرا مي كشتند. در تهران آواره و سرگردان ماندم. جايي نداشتم. غذايي نداشتم. دختري 14ساله و حيران و سرگردان بودم. من فرزندم را كشتم چون سرنوشتي بهتر از من در انتظارش نبود. هيچ كدام از كساني كه در جلسه محاكمه من نشسته اند نمي دانند تحمل سرماي زير صفر دي ماه آن هم نيمه شب و بدون لباس كافي يعني چه. مجبور بودم به خاطر يك لقمه نان تن به خواسته كثيف كساني بدهم كه به من به چشم يك حيوان نگاه مي كردند. من را به خانه مي بردند، مشروب مي خوراندند و مورد آزار قرار مي دادند. چرا فرزند من بايد زنده مي ماند؛ فرزند مردي معتاد و زني ولگرد، آيا او روزهايي بهتر از روزهاي زندگي من مي داشت؟ پدر اين بچه مردي معتاد بود كه من را در خانه اش پناه داد. بعد از چند ماه زندگي در حالي كه مي دانستم او همسر و فرزند دارد از آن مرد باردار شدم. نمي خواستم در آن زندگي بمانم. مجبور بودم هر روز بساط مواد را برايش آماده كنم. در حالي كه باردار بودم از خانه فرار كردم. آوارگي و سرگرداني سهم من از زندگي بود تا اينكه ماموران مرا به جرم ولگردي دستگير كردند. بعد از چند روز به بهزيستي منتقل شدم. دوران بارداري را با سختي گذراندم. زماني كه فرزندم به دنيا آمد به مددكاران گفتم او را از من دور كنيد. اما نكردند و من هم يك روز او را به قتل رساندم و تكه تكه اش كردم. سهيلا به درخواست دادستان در دادگاه به قصاص محكوم شد. چند ماه بعد وكيل مدافع سهيلا مردي را كه اين زن از او باردار شده بود، پيدا و وي از سهيلا اعلام گذشت كرد. مينا جعفري وكيل مدافع سهيلا در اين مورد گفت؛ دادستان اين راي را نپذيرفت و اعلام كرد چون سهيلا با مردان زيادي رابطه داشته، معلوم نيست ادعاي اين مرد در مورد اينكه پدر كودك است يا نه درست است. بنابراين نمي توان ادعاي او را پذيرفت. ما اعتراض كرديم به گفته مينا جعفری وکيل سهيلا در لايحه تجديدنظرخواهی با تاکيد براينکه سهيلا پس از زايمان دچار جنون پس از زايمان شده بود اما پزشکی قانونی سلامت عقل وی را تائيد کرد.
اعدام سهيلا قديری با شکايت و درخواست دادستانی تهران و در حالی صورت گرفت که مردی که خود را پدر نوزاد مقتول می دانست پس از مراجعه به دادگاه با اعلام رضايت خواستار جلوگيری از اعدام اين زن جوان شده بود.
روز چهارشنبه در جلوی زندان اوین هیچ کس باور نمی کرد که سهیلا قدیری به دار آویخته شود. همه منتظر بودند که خبر توقف حکمش را بشنوند. اندکی پس از اذان صبح خبر رسید که چهار مرد و یک زن اعدام شدند. تنها یک زن بود که قرار بود اعدام شود. سهیلا اعدام شده بود. همه کسانی که در بیرون از زندان بودند اندوهگین و ناراحت و عده ای نیز شدیدا گریه می کردند. اما هيچ كس از خانواده - آشنايان و يا دوستان وي آنجا نبود.
تنها غريبه ها براي مرگش اشك ريختند.
0 comments:
Post a Comment