Dec 19, 2005

يلدا

چون عهده نمي‌شود کسي فردا را - حالي خوش کن تو اين دل شيدا را
مي نوش به ماهتاب اي ماه که ماه - بسيار بتابد و نيابد ما را
از هزار و هفتصد و سي و هشت سال پيش از ميلاد روز اول دي ماه ديگان ناميده شده است و از نظر ايرانيان باستان روز تولد دوباره خورشيد پس از بلندترين شب سال بوده است. ايرانيان باستان كه نگران طولاني بودن شب و ترس از بازنيامدن خورشيد بوده اند تا سپيده دم در كنار يكديگر بيدار مي نشستند و خود را سرگرم مي كردند تا اندوه ظلمت را فراموش كنند و روز بعد از آن - ديگان - تعطيل رسمي بوده است
آئين هاي شب يلدار از چهار هزار سال پيش تا به امروز تقريبا به همان صورت در ايران زمين - صرف نظر از مرزبندي ها تحميلي - هر سال برگزار مي شود

يلدا بر همگان مبارك باد
اين هم فال حافظ شب يلدا
دل می‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که بازبینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکارا
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بی‌نوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذارا
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کاین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
خوبان پارسی گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت رندان پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را