Jun 27, 2007

شلم شوربا


فردا تولد مخمله. مخملي تولدت مبارك...

مدتي بود به فكر سام بودم كه خودش برام كامنت گذاشت. مرسي ازت بچه جونم

دلم عجيب چند روزه هواي مامانمو كرده. نره خر سي و هفت- هشت ساله اي هستم كه مامانش رو ميخواهد. اونم مني كه وقتي مامانم زنده بود فقط خون به جيگرش ميكردم و هرگز برخلاف خواهرم براش فرزند خوبي نبودم

از پيري بدم مياد. يكي دو ماهه كه خط اخم بين دو ابروم عميق و عميق تر شده. مثل ماري آنتوانت كه يك شبه موهاش سفيد شد منم يك شبه پير شدم

وسط همه اتفاقها اين تعويض شماره موبايل رو خيلي دوست دارم. تا هر وقت بخوام تلفن روشنه و اصلا نگران نيستم كساني كه حوصلشونو ندارن ممكنه زنگ بزنن. دمم گرم
---

0 comments: