Nov 13, 2007

وقايع التفاقيه

هركس كه منو در حال عبور از كوچه ها ببينه كلي مي خنده. زيگزاگ ميروم تا هرچي برگ زرد سر راهم هست رو له كنم و از شنيدن صداي خش خش اون لذت ببرم!
پروانه دستور داده ديگه طنز و سياسي ننويسم. بنابراين تا اطلاع ثانوي از طنزهاي نبوي خبري نيست!
ديشب مهموني دوستان دوره دبستانم بود. جاتون خالي كلي خنديديم.
بايد بروم دكتر پوست. اما يادم ميره وقت بگيرم!
كلاس زبان خوبه و سلام مي رسونه! 2 آذر امتحان پايان ترمه كه به احتمال 90% مي افتم چون اصلا وقت درس خوندن ندارم.
كيف پولم ديشب گم شد!
پالتو و كاپشن نو خريدم. كيف هم لازم دارم كه انشالله ماه ديگه.
پنج شنبه نهار با پريسا ميرم بيرون و جمعه هم بعد از كلاس زبان با ماندانا مي رويم نمايشگاه نقاشي.
يا حق...

0 comments: