Nov 1, 2010

من سردم است

و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد، در ابتدای درک هستی آلوده زمین

و یاس ساده و غمناک آسمان و ناتوانی این دستهای سیمانی

. . .

من سردم است

من سردم است و انگار هیچ وقت گرم نخواهم شد

. . .

من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم

من سردم است و میدانم که از تمامی اوهام یک شقایق وحشی

جز چند قطره خون چیزی بجا نخواهد ماند


3 comments:

Mahnaz said...

دوباره هوا یه ریزه خنک شد و چس ناله های تو هم شروع

سبزينه said...

معلومه من الان در افسردگي زمستاني به سر مي برم تا 15 ارديبهشت

shin said...

بابا جان تازه پاییزه ها - اما خداییش من هم سردم میشه تازه گیها - فکر کنم دلیل اصلیش سن و ساله