Jan 19, 2006

آرش

شخصیت های اسطوره ای ایران مانند آرش و کاوه همیشه برام جذاب بودند. فكر اين كه اگر جاي آرش بودي و تيري كه از چله كمانت در ميامد، مرزهاي سرزمينت رو تعيين ميكرد، چه حسي داشتي... دنياي داستانهاي قديم ايراني، چه عالمي دارند، نه؟

آرش كمانگير نام يكي ازاسطوره‌هاي کهن ايراني و همچنين نام شخصيت اصلي اين اسطوره است و از آن دسته داستانهايي است كه در اوستا آمده ولي در شاهنامه به طور مستقيم نيامده و فقط بهش اشاره شده، مثلا در قسمت پادشاهي شيرويه
چو آرش كه بردي به فرسنگ تير
چو پيروزگر قارن شيرگير

همچنين در كتابهاي پهلوي و كتابهاي تاريخي دوران اسلامي به آن اشاره شده. دراوستا آرش را اِرِخشه خواندن كه به معني:تابان، درخشنده و داراي ساعد نيرومند است

داستان آرش به زماني برمي گردد كه در دوران منوچهر سپاه توران به سركردگي افراسياب در يك جنگ 12ساله،‌ خاك ايران را اشغال كرده بودند و شرطشان براي آشتي اين بود كه يك كماندار ايراني از البرز (و به روايتي از كوه هاي روايات در طبرستان)‌تير بياندازد و تير هرجا كه بنشيند آنجا مرز ايران و توران شود، و آرش داوطلب اين كار شد. روايت است كه آرش هستي اش را به پاي تير ريخت،پيکرش پاره پاره شده و در خاک ايران پخش و جانش در تير دميده شد. تير برتنه درخت گردويي در کنار آمودريا نشست و آنجا مرزميان دو كشور شد.ميتوان گفت كه آرش نماد جانفشاني در راه ميهن است، با اين كه فرستادن اين تير همزمان با مرگ اين قهرمان بود اما از آن جا كه طبق قرار قبلى افراسياب پس از دوازده سال جنگ وخونريزى از ايران خارج شد، ‌مردم آن روز را جشن گرفتند و اين سنت از آن تاريخ تاكنون در ايران و به خصوص در مازندران پا برجاست

يكي از زيباترين روايت ها از اسطوره آرش، فيلمنامه آرش، نوشته بهرام بيضايي است