May 11, 2006

كابوس هاي من: نسخه دوم

برای یه بارم که شده کابوسام عوض شدن. دیشب همون کابوس همیشگی بود. دیگه توی خونه خودم نبودم اما خوشبختانه باز هم تنها بودم نه با خانواده و یه جای تنها برای خودم داشتم. نمی دونم علامت خوبیه (تغییر کابوسم رو میگم) یا نه و نمی دونم به تغییراتی که داره پیش میاد مربوطه یا نه. زیاد هم پی اش رو نمی گیرم که بدونم! همچنان مخم به قول شین تعطیله! کرکره اش رو هم کشیدم! ترجیح دادم شرایط کج و کوله ام رو بپذیرم و بذارم خودش هر وقت خواست (مخم رو میگم!) در مغازه رو بازکنه

این تجربه رو از دوران بیماری ام دارم- وقتی شرایطتت رو بپذیری و باهاشون جنگ نکنی خیلی زودتر آروم میشی