يه بنده خدايي هست كه من اصلا حوصله اش رو ندارم. رك و راست هم بهش گفتم باباجون وبلاگ منو نخون، اگر هم مي خوني نظر نده چون نظرات تو يكي رو حذف مي كنم. چون دلم ميخواد! وبلاگ شخصيه، زوري كه نيست! شروع كرد با اسامي حميد- سپهر- زويا – غريب آشنا و... نظر دادن. انگار من از ايني كه هستم هم خر ترم و نمي فهمم كه كار اونه! جهت اطلاعش كه مي گه چرا توي وبلاگم مطالب خصوصي و شخصي مي نويسم گفته باشم وبلاگ منه و دلم مي خواد اينجوري بنويسم. به قول مهناز: ناراحتي؟ دعوت نامه اي رو كه اشتباهي برات اومده پاره كن و ديگه مطالب رو نخون! اين شازده پسر به حد كافي كنه و مزاحم بوده و هست، اينا رو هم دارم بهش ميگم كه بدونه از اين به بعد هيچ نظري رو كه حتي حدس بزنم كار اونه (از بي آدرس بودن و نحوه نوشتنش و ساعتي كه پست ميذاره معلومه) قبول نمي كنم. چند بار تا حالا سعي كرده اكانت جي ميلي رو آدرس مخصوص وبلاگمه حك كنه براي اون يكي اكانتم نامه اومده. گيريم اصلا كل وبلاگ رو حك و حذف كردي. تموم مطالب رو دارم، به كل منتقل مي كنم توي يه وبلاگ جديد و آدرسش رو هم نمي ذارم گير بياري. عجب بدبختي اي داريم ها! حالا باز بگين چرا فمينيست هستي! بعضي از اين پسرا مايه دق هستن به خدا! تو وبلاگ من يا دوستانم نظر مي دن (مهناز- شين - ماهوند- رضا- شقایق- شيوا- نارسيس – نغمه و...) يا فاميلهام (ماندانا- نسيم- ندا – نگين- علیرضا- مي مي و...) يا دوستانی كه از طريق وبلاگ هاشون اونها رو ميشناسم (آرميتا- جودي- سارا- رضا- بابك- پيشي سبز- كوروش و...) و البته اين مزاحم محترم كه نه آدرس وبلاگ داره و نه ايميل و نه آشناست! به هر حال من خيال دارم مطالب خصوصي و آبگوشتي ام رو ادامه بدم و اصول وبلاگ نويسي رو هم بلد نيستم! روح لطيف هم دارم! ايشون مي تونن مطالب رو نخونن اينجوري همه راحت تر هستن