آي امان، آي فغان، رئيسم كمر به قتل من بسته. اين بابا عضو هيئت علميه، رئيس يك سازمان گنده دولتيه، شونصد تا پست و مقام داره و خداد تومن در ماه درآمد، بعد امروز اومده يك كاره به من مي گه با موبايلت به ايكس تلفن كن من باهاش حرف بزنم كه شماره ام نيفته اون يادش بگيره!!! بعدم شش دقيقه و سي و يك ثانيه حرف زد! خدائيش هیچ مردی تو دنیا ششصد تومن مي ارزه اصلاْ؟! خيلي باشن پونصد و پنجاه تومن بيارزن! من بيچاره اين وسط پنجاه تومن ضرر كردم! خلايق شماها شاهد اگه من از گرسنگي مردم تقصير اين تلفن رئيسمه
دوباره آي امان، آي فغان، اين مهناز دكتر شده واسه من! سر خود قرص هاي تيروئيدشو قطع و وصل ميكنه، درست مثه برق تهران!!! اون وقت ميگين چرا شبيه جنازه ست؟ اين آدم با 165 سانتي متر قد همش 40 كيلو وزنشه. اما نمي دونم چرا نمي ميره من راحت شم؟! شده مانكن كفن! آخرين مدل كفناي 2006 رو ميشه تنش ديد
سه باره آي امان، آي فغان، اون همكار لج آورم كه تو پست هاي قبل گفتم اسمشو نميارم (همون كه انگشت تو سوراخ بين...ي اش مي كنه) از 15 ارديبهشت تا حالا قراره بازنشسته بشه و نميشه. همين جور هر روز ما شاهد عمليات آكروباتيكه انگشتش با بين...ي اش هستيم
چهارباره آی امان... برای هر کس خواستم کامنت بذارم نشد! اینترنت خونه و محل کار هر دو قاط زدن! صفحه نظرات رو باز نمی کنن. واسه سارا- جودی و مهدی ناصری خواستم نظر بگذارم اما نتونستم مستفیذشون کنم! آي امان، آي فغان