Jan 28, 2008

فسنجون

دوباره برف اومد و منم سريعا كوچ كردم خونه مادربزرگم. البته دليل اصليش اينه كه اين هفته كار از هميشه بيشتره (سهامداراي خارجي ميان) و من انقدر دير ميرم خونه كه بهتره برم خونه مامان بزرگم كه نزديك تره تا صبح حداقل يك كمي بيشتر بخوابم. يكي از اين خارجي ها زن ايروني داره و طبق قراري كه با خانمش گذاشتن آشپزي با آقاست و نظافت با خانم. آقا هم از مادرزنش پختن همه غذاهاي ايروني رو ياد گرفته و هر بار مياد ايران رب انار ميخره كه اونجا فسنجون درست كنه. كسي از اين شوهرها واسه من سراغ نداره؟!!!

0 comments: