Mar 9, 2006

مايه هاي دردسر

تاپیک قبلی در مورد چیزایی بود که دوستشون دارم و حالم رو خوب میکنن. امروز اما راجع به چیزاهایی که ازشون بدم میاد و دادم رو درمیارن مینویسم

آدم بدپیله و کنه همه جورش!! دلم میخواهد بمیرم اما گیر اینجور آدما نیفتم. تا حدی که خرید هم که میرم از فروشنده ای که مدام سئوال می کنه می تونم کمکتون کنم؟ خرید نمی کنم! این جور آدما باعث میشن که هر بار تلفن زنگ می زنه یا برام اس ام اس میاد وحشت داشته باشم که نکنه از طرف اون آدم مزاحمه باشه و اون وقت لذت تلفن هم کوفتم میشه
شنیدن بوق اشغال تلفن! این جور وقتا دلم می خواهد پاشم برم شرکت مخابرات خودم برای اون بابا تقاضای سرویس ویژه بدهم
به صندوق پیام های صوتی خوش آمدید و لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام بگذارید! خدا بگم خالق پیام گیر تلفنی رو چکار کنه
از خواب بیدار بشی و ببینی برف اومده! برای توضیحات بیشتر در مورد این قسمت به تمام مطالب دی و بهمن ماه اینجانب مراجعه فرمائید
صدای بوق ممتد ماشین یا همون به اصطلاح آلودگی صوتی
آدمی که خودش یا لباس هاش بوی عرق بدهند! اگه بدونین از این جور آدما تو محل کار من چقدر زیاد هستن
وقتی می خواهم چیزی بخرم مغازه تعطیل باشه. با توجه به میزان بالای تنبلی من برام سخته كه برم خونه و بعدا دوباره برگردم
صبح ها برای رفتن به سر کار از خواب بیدار شدن. اضافه کنم که این باید اولویت دوم باشه. اشتباه کردم اینجا نوشتم
مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد و دستگاه مشترک مورد نظر خاموش است . به قول مهناز این یکی درست مثل فحش... می مونه
این موارد گرچه با حالت طنز نوشته شدن اما واقعا برام ناراحت کننده هستن. به علاوه سرما و احساس گرسنگی که اصلا تحملشون نمی کنم

تو شرايطی که گفتم ناچار ميشم به اون مسكن هاي تاپيك قبلي پناه ببرم