Jun 11, 2006

ماناي ميرا

همه ما قطعاْ جریان کاریکاتور جنجالی مانا نیستانی که در روزنامه ایران چاپ شد رو شنیدیم و خیلی هامون هم دیدیمش. من شخصاْ همیشه کارهای مانا رو دوست داشتم و از شنیدن خبر زندانی شدنش خیلی دلم گرفت


جایی که مسعود بهنود میگه : معمولا بعد از چهل و چند سال نوشتن، وقتی سوژه ای داشته باشم در نوشتنم نمی مانم، اما این روزها مانده ام. میخواهم درباره مانا بنويسم با آن صورت کودکانه اش، با آن قدرت غریبی که از کودکی در طراحی داشت، با مظلوميتش، و از غمی بنويسم که به دلم هست از تصور اين که او در گوشه سلول تنهائی به چه حال است اما بايد چيزی بنويسم که در عين حال نه تنها معنایش اين نباشد که از توهين به قومی دفاع می کنم بلکه بر عکس آشکار سازد که همه عمر زجرم این بوده است که ما طايفه قلم حق نداریم با اين وسيله ديگران را بيازاريم. شک ندارم که مانا قصد آزردن کسی را نداشت هرگز. آن ها که دارند و مدام از تير قلمشان قلبی می لرزد هم، اين گمان ندارم که جرات و پروای آن داشته باشند که به قومی ناروا بگویند که اکثريت جمعيت ايرانند. آن وقت مانا می توانست آيا؟
(http://behnoudonline.com/2006/05/060531_015907.shtml)

و یا توکا نیستانی برادر مانا می نویسه : امروز دوشنبه است، روزي كه طبق تعهدم بايد طرحي براي ستون كاريكاتور اعتماد ملي مي‌كشيدم و هشتم خرداد است روز تولد برادرم مانا نيستاني ... مانا غفلت كرد، اشتباهي مهلك از او سر زد و بخشي از هموطنانمان – با اينكه اکثرا كار او را نديده‌اند – به شدت از او و توصيف اغراق‌شده‌اي كه از طرحش شنيده‌اند خشمگين هستند. كساني كه مانا را از نزديك مي‌شناسند يا در اين سال‌ها كارهاي او را دنبال كرده‌اند مي‌دانند كه او كسي نيست كه بخواهد به كسي يا از آن بالاتر به قومي يا فرهنگي توهين كند. اشتباه مانا ندانستن حساسيت‌هايي است كه در گوشه‌اي از اين مملكت رشد كرده بود. مانا قبلا عذرتقصير خود خواسته است و من هم امروز از همه شما عذرخواهي مي‌كنم. بعد از اين در هيچ روزنامه‌اي كاري چاپ نخواهم كرد مبادا كه ناخواسته دلي را برنجانم. دیگه من و امثال من حرفی برای زدن نداریم


در یک سایت دیگه هم نامه ای از رامین سلطانی- روزنامه نگار زنجانی- خطاب به یک روزنامه نگار آذری دیگر آمده که « زمانی که من دارم این نوشته را تایپ می کنم مانا نیستانی و مهرداد قاسمفر هر دو در زندان اوین هستند و روزنامه ایران تعطیل شده. شاید بگویی این دو نفر و آن روزنامه به هویت و زبان من و تو توهین کرده اند و من که حاضر نیستم در این مورد خشم و خروشی از خود نشان بدهم لابد بی غیرت و غیره هستم. من هم شخصاْ اعتقاد دارم کاریکاتور و متن همراه آن اهانت مستقیم به ترک زبان هاست و هیچ شک و شبهه ای هم در این مورد ندارم ولی حاضر نیستم برای اینکار آزادی کسی که عذر خواهی کرده را از بین ببرم و حتا بیش از آن برای کسی مرگ بخواهم.» من آذری نیستم. اما ایرانیم. همه عمر شعارم این بوده که من انسانم- زنم و ایرانیم. از همه کسانی که مانا نیستانی ناخواسته اونها رو رنجانده تقاضا می کنم بپذیرند که مانا هم مثل من و شما انسانه و نه معصوم و بری از اشتباه. کمی ملایم تر و انسانی تر در موردش تصمیم بگیریم