مدتها وبلاگ خوندم. مدتي نوشتم و بعد مثل همه چيزهاي ديگه دلم رو زد. ديگه نه تنها ننوشتم كه حتي نخوندم. پس حالا چي شد كه برگشتم؟ چي شد كه تصميم گرفتم دوباره بنويسم؟! نميدونم! راستش بيشتر از سر بيكاري وگرنه اگه بخواهم با خودم روراست باشم نه عشق به نوشتنه و نه ديگه بعد از اين همه مدت عادتي مونده. تو اين مقطع از زندگيم حتي حرفي هم براي گفتن ندارم. اينم مثه بقيه كارام الكي و سرسيري! عجب آدم هدفمندي هستم من! برو كه بريم
Dec 11, 2006
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
10 comments:
سلام سلام ستاره ..
من اولم .. اولین کامنت این وبلاگ .. خیلی هم خوشوقتم
از دیدار با شما عزیز نازنین و دوست داشتنی .. خوشحالم که هستی
وا .. من چه خودم را لوس کردم که اولم .. حتما از من اول تر هم بوده ... خیطم کردی ..
نه عزیزم اولی. نه اشتباه کردی و نه خیط شدی
بابا حوصله ام پاك سررفته بود- بداخلاق هم از اول زندگيم بودم - خوب شده برگشتي- تازه صبح اول وقت كامنت گذاشتم نگرفت
منم که احتمالا دوم چس مفرد مذکر خدا به دور مونث غیر مجازی هستم.
احتمالا بلاگفا و بلاگ اسپات و کلا همه وبلاگ دونیا از تو به دادگاه لاهه شکایت کنن. تمام فضاشون رو اشغال می کنی 4 تا پست می زنی و تعطیل. یه ذره فعالیت رو از من یاد بگیر.
خالیه مانی چرا اومد رو من؟؟!!
مهناز نابغه! اولا خاله ماني نه خاليه ماني! دوما شما از طريق من كامنت گذاشتين و بدون تائيديه ثبت شد كه اگه به ساعت كامنتها نگاه كني ميبيني ماني سه دقيقه قبل از تو كامنت گذاشته بود كه من چك نكرده بودم و تائيد نشده بود و كامنت ها به ترتيب ساعت ثبت ميشن! اي بابا
مهناز اين چه طرز حرف زدنه دختر - دوما من سعي ميكنم حتي اتفاقي هم روي كسي نيفتم چون بي برو برگرد طرف خفه ميشه ميميره البته اصلا به خاطر اضافه وزنم نيست بلكه از خوشحالي ميميره!!! به خدا
اي بابا ماني جون از يه جاندار 40 كيلوئي كه مشكل كبد و تيروئيد داره و خداد وقته بايد بره دندون پزشكي و نرفته توقع بيشتري داري؟
خدایی خاله مانی مردم از خنده. خیلی باحال بود. منم از ذوق می میرم. مطمئن باش.
Post a Comment