مي دونين كه چند وقت پيش رئيس جمهور عزيزمون براي مردم آمريكا نامه نوشته بود. ابراهيم نبوي جوابيه اي براي رئيس جمهور نازنين فرستاده كه چون طولانيه بخش هاي جالبش رو براتون مي گذارم بخونيد
جناب آقای احمدی نژادریاست جمهوری اسلامی ایران
اگر تاریخی وجود نمی داشت و نامه شما برای ملت آمریکا در این تاریخ ثبت نمی شد و مردم جهان و آمریکا براین گمان قرار نمی گرفتند که چطور آدمی با این لحن و ادبیات،هنوز رئیس جمهور کشوری با تاریخی کهن و فرهنگی دیرپا مانند ایران است، شاید پاسخ دادن به نامه شما برای مردم آمریکا ضرورت نداشت. اگر فردایی که حتما خواهد آمد، فرزندان مان از ما سوال نمی کردند که مگر در آن زمان هیچ آدم زنده ای وجود نداشت که پاسخی به این موجود بدهد تا حداقل موجودی که ظاهرا رئیس جمهور ایران به نظر می رسد، در این توهم نباشد که با این نامه نویسی ها کاری سترگ کرده است، شاید هرگز پاسخی به نامه شما نمی دادم. اما متاسفانه مجبورم به شما پاسخ بدهم از شما سوال می کنم: وقتی نامه به جرج بوش می نوشتید، می شد گفت که یک رئیس جمهور به یک رئیس جمهور دیگر نامه نوشته است. بسیار خوب. اما نامه نوشتن برای مردم آمریکا به عنوان نماینده مردم ایران چه معنی دارد؟ آیا شما نماینده مردم ایران هستید؟ چرا و از چه زمانی پی بردید که نماینده ملت ایران هستید و حق دارید از جانب ملت ایران حرف بزنید و به مردم ایران بگوئید ملت من؟ آخر کجای شما شبیه مردم ایران است؟ اگر بوش نماینده مردم آمریکاست، شما هم نماینده مردم ایران هستید. من فکر می کنم هر دو ملت از اینکه روسای جمهوری چنین دارند، احساس شرم می کنند. نه شما شبیه ملت ایران هستید و نه جرج بوش شبیه ملت آمریکاست. به همین دلیل است که از شما می خواهم به عنوان نماینده مردم ایران سخن نگوئید. نه میزان آرای شما در انتخاباتی پر از تقلب از انتخابات آمریکا بالاتر بود و نه محبوبیت شما در ایران بر اساس نظرسنجی های موجود از محبوبیت بوش در آمریکا بالاتر است. چه کسی به شما حق میدهد که خود را نماینده ملت ایران بدانید و رئیس جمهور آمریکا را نماینده ملتش ندانید
شما در نامه تان برای مردم آمریکا نوشته اید: « هر دو ملت خداپرست ، حقيقت جو و عدالت طلب و خواهان شرافت و عزت و كمال هستند. همه در خوبيها، در خدمت به يكديگر بويژه در خدمت به محرومان و مظلومان ميل مشترك داريم و از بيعدالتي ها، پايمال شدن حقوق انسانها و تحقيرها ناراحت ميشويم.» در حالي كه اصلا مردم ایران شبیه توصیفاتی که شما از آنها کردید نیستند، مردم آمریکا هم شبیه توصیفات شما نیستند. شما اول فرض کرده اید که خودتان انسانی خداپرست و حقیقت جو و خواهان عزت و کمال هستید، بعد فکر کرده اید مردم ایران و آمریکا شبیه شما هستند و بعد از اینکه کشف کردید که این سه شبیه اند بسیار خوشحال شدید. چنین نیست. اولا ملت ایران خداپرست و حقیقت جو و عدالت طلب نیستند، اگر چنین بودند شما رئیس جمهورشان نبودید. ملت ایران در میان همه ملل اسلامی کمترین ایمان دینی را دارد، عدالت طلبی هم اصلا مشخصه ایرانیان نیست، نه جنبش های عدالت طلبانه در ایران سابقه دارد و نه در آمریکا چنین جنبش هایی تاثیر بزرگ بر تاریخ این ملت گذاشته است. میزان جستجوی ملت آمریکا بدنبال طلا هزاران برابر جستجوی این ملت به دنبال حقیقت است. تازه، مگر شما نمی دانید که مردم آمریکا سالهاست که بوسیله رادیو و تلویزیون اداره می شوند، نقش برنامه های تلویزیونی در جامعه آمریکا هزار برابر نقش فیلسوفان و اهل حقیقت است. در ایران هم همین است. فریب و دروغ و ریا هزار برابر حقیقت خواهان و طرفدار دارد. شما بعد از یک سال وعده انتخاباتی در مورد موضوعاتی مانند « کشاندن نفت به سفره مردم» و « مبارزه با قله های ثروت» که همه در مقابل دوربین تلویزیون صورت گرفت، رسما اعلام کردید که این حرف ها را نزدید، اگر ملت ایران به دنبال حقیقت بود، الآن خشتک شما را بادبان کرده بود. چرا دروغ می گوئید که این ملت حقیقت جو ست. در ایران یک حقیقت جو بود که اسمش هم فاطمه بود و حالا از دست حکومت جمهوری اسلامی فرار کرد و در دانشگاههای آمریکا دارد درس می خواند! گفته اید که « همه طرفدار هدایت و نور هستند.» این را از کجا فهمیدید؟ از اینکه شبی در اندونزی بیست نفر دانشجو به دیدار شما آمدند؟ از اینکه در جزیره بالی چند نفر برای استقبال از شما جمع شدند؟ این هدایت و نور که گفته میشود، شما هستید؟ آیا اینکه در قرآن آمده است که بشر به دنبال نور حرکت می کند، منظور از آن نور ایزدی وجود زیبای شماست؟ در نامه تان برای مردم آمریکا نوشته اید که: صدها هزار نفر از هموطنان ايراني من با صلح و صفا در كنار شما زندگي ميكنند و عموما منشاء خدمات شايستهاي در جامعه شما هستند. مردم ما سالها با شما در ارتباط بودهاند و عليرغم سختگيري بلاوجه مقامات آمريكايي، رفت و آمدها و دوستيها ادامه يافته است. می خواهم بپرسم این صدها هزار نفر ایرانی مقیم آمریکا که از هموطنان شما هستند و با صلح و صفا در کنار مردم آمریکا زندگی می کنند، چگونه شد که به این کشور رفتند؟ آیا به اختیار خود رفتند یا اینکه در اثر فشارهای شما و دوستان شما زندگی چنان بر آنان تنگ شد که از دست شما فرار کردند و برای اینکه قابلیت های شان را به ظهور آورند، به کشوری مانند آمریکا و دهها کشور دیگر پناهنده شدند؟ این صدها هزار نفر شرم دارند که شما رئیس جمهورشان هستید. از این صدها هزار تن بسیاری شان نابغه های علوم مختلف هستند که در ایران برای ادامه تحصیل با مشکل مواجه هستند و مجبورند از کشورشان مهاجرت کنند، بسیاری شان تجار و کارفرمایان و سرمایه دارانی هستند که سرمایه شان در ایران مصادره شده و آنان با دست خالی به آمریکا آمدند و با هیچ، زندگی را آغاز کردند و حالا خدا را شکر همه چیز دارند. از این صدها هزار تن هموطنان شما بسیاری شان به دلیل اینکه آزادی پوشش می خواستند، یا آزادی بیان می خواستند، یا آزادی کار می خواستند، یا آزادی خود بودن می خواستند از دست شما فرار کردند و در آمریکا نه تنها با استقبال ملت بزرگ آمریکا مواجه شدند، بلکه به دلیل وجود سیستم آمریکایی توانستند قابلیت های خود را به منصه ظهور برسانند. شما حق ندارید گروهی از مردم را از کشورتان در بدترین شرایط بیرون کنید یا کاری کنید که بیرون بروند و بعد از اینکه در جایی دیگر موفق شدند، آنان را هموطن خود بنامید. اگر شما آنان را به عنوان هموطن میشناختید، قطعا این رفتارهای زشت را در این بیست و هفت سال با آنان نمیکردید
در نامه تان به مردم آمریکا نوشته اید: « ما و شمااز درد و غم روزافزون مردم مظلوم فلسطين ناراحتيم، تجاوزات مستمر حكومت صهيونيستي زندگي را بر صاحبان اصلي سرزمين فلسطين هر روز سختتر ميكند.» چرا باید ملت آمریکا به فکر مردم فلسطین باشد، وقتی که مردم دنیای عرب که برادران دینی و قومی فلسطینی ها هستند، چنین دلسوزی ندارند؟
شما در نامه تان به ملت آمریکا نوشته اید: « شصت سال است رژيم صهيونيستي ميليونها نفر از ساكنان سرزمين فلسطين را آواره كرده است، بسياري از آوارگان در غربت و اردوگاهها از دنيا رفتهاند و فرزندان آنان جواني را پشت سرگذاشتهاند و در آروزي بازگشت به وطن به پيري ميرسند.» فرض کنید کسی از شما سوال کند که: « سی سال است رژيم جمهوری اسلامی ميليونها نفر از ساكنان سرزمين ایران را آواره كرده است، بسياري از آوارگان در غربت از دنيا رفتهاند و فرزندان آنان جواني را پشت سرگذاشتهاند و در آروزي بازگشت به وطن به پيري ميرسند.» اگر کسی چنین سووالی داشته باشد، پاسخ شما چیست؟
شما برای دادن راه حل به ملت آمریکا گفته اید: « توصيه اينجانب اين است كه به احترام بشريت و به احترام مردم آمريكا حقوق فلسطينيان براي زندگي در سرزمين و خانه خود به رسميت شناخته شود تا ميليونها اواره فلسطيني به خانه و كاشانه خود برگردند ودر يك همه پرسي تكليف تمام سرزمين فلسطين و حكومت اينده ان معلوم گردد. اين به نفع همه است.» فرض کنید که کسی به شما مشابه همین توصیه را بکند که : « توصيه اينجانب اين است كه به احترام بشريت و به احترام مردم ایران، حقوق ایرانیان براي زندگي در سرزمين و خانه خود به رسميت شناخته شود، تا ميليونها آواره ایرانی به خانه و كاشانه خود برگردند ودر يك همه پرسي تكليف سرزمین ایران و حكومت اينده آن معلوم گردد. اين به نفع همه است.» پاسخ شما چیست؟
شما از مردم آمریکا پرسیده اید: « بعيد ميدانم شما راضي باشيد سالانه دهها ميليارد دلار از خزانه شما صرف اين لشكركشي( به عراق) شود.» آیا شما فکر می کنید ملت ایران از دادن اسلحه هایی که با پول خزانه ایران تولید شده و در طول سالها در اختیار حزب الله لبنان، حماس، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، حزب الدعوه، حزب بعث سوریه، سازمان آزادیبخش فلسطین و هر تروریستی در هر جای دنیا قرار گرفته راضی است؟ نوشته اید که: « شما خود شنيدهايد كه دولت آمريكا مخالفان خود را از نقاط مختلف جهان شكار و بدون محاكمه و بدون نظارت بينالمللي در زندانهاي مخوفي كه در اقصي نقاط جهان ايجاد كرده است، نگهداري ميكند. خدا ميداند اين زندانيان چه كساني هستند و به چه سرنوشت تلخي گرفتار شدهاند. داستان غم انگيز زندان ابوغريب در عراق و گوانتانامو را شنيدهايد. البته دولت آمريكا همه اين اقدامات را با ادعاي مبارزه با تروريسم توجيه ميكند.» از شما سوال می کنم آیا شما شنیده اید که دولت ایران در سالهای گذشته مخالفان خود را در داخل و خارج کشور ترور کرده است؟ آیا داستان غم انگیز زندانیان اوین و زندان رجایی شهر و زندان 59 را می دانید؟ سه تفاوت عمده بین زندانیان آمریکایی مورد اشاره و زندانیان ایرانی وجود دارد: زندانیان ابوغریب و گوانتانامو یا قطعا تروریست هستند یا با تروریست ها همکاری داشتند و در صورتی که در مورد این زندانها افشاگری صورت گرفت بلافاصله اقدامی جهت جلوگیری از رفتار غلط با زندانیان یا بستن زندان یا آزادی زندانی رخ داد. اما در مورد زندانیان اوین شما خوب میدانید که این افراد اکثرا نویسندگان و دانشجویان و دگراندیشانی بودند که هرگز در طول زندگی نه ترور کرده بودند و نه با ترور موافقتی داشتند، ضمن اینکه هرچه از شرایط بد زندانی گفته شد، زندان بر او سخت تر گشت. اگر زندان ابوغریب را مردم میشناسند، بخاطر انتشار عکس های آن در جهان است. آقای رئیس جمهور سوپرمن! لطفا می توانید یک عکس از زندانیان اوین نشان بدهید؟ اگر گوانتانامو موضوع فیلمبرداری خبرنگاران است، بخاطر رفتار نسبتا باز حکومت آمریکاست، کدام فیلم از زندان اوین وجود دارد؟ مگر در زندان اوین در چند سال گذشته چندین نفر مانند زهرا کاظمی و اکبر محمدی تحت فشار کشته نشدند، چرا مسوولانش را محاکمه نمی کنید؟ آمریکایی ها مسوول شکنجه ابوغریب را دستگیر و زندانی کردند، اگر راست می گوئید شما هم بکنید
نوشتيد که دنیا در حال دگرگونی است و شما که به چهار قاره سفر کرده اید، از این واقعیات خبر دارید، من دچار سوزش عمیقی شدم. الآن سه ماه است از این ملت آمریکا اعم از ایرانی و آمریکایی دارم سوال می کنم که آمریکا چگونه کشوری است؟ آن کسانی که سی سال است اینجا زندگی میکند و همه جای آمریکا را مثل کف دستشان می شناسند، می گویند که هنوز آمریکا را خوب نمی شناسند، آن وقت شما، بعد از چهار روز اقامت در نیویورک، آن هم تحت کنترل امنیتی، و بدون اینکه از این یک میلیون ایرانی مقیم این کشور هزار تای شان را دیده باشید، چطور جرات می کنید بگوئید آمریکا را می شناسید؟ چرا در مورد موضوعی که هیچ از آن نمیدانی حرف میزنی؟ مگر شهرت است؟ مگر نمی فهمی که وقتی دروغی را می گویید که مردم آمریکا دارند هر روز خلافش را می بینند، مردم مسخره ات می کنند؟
نوشتيد « شما خود شاهد هستيد هر روز، به بهانه مبارزه با تروريسم، آزاديهاي مدني در آمريكا محدود ميشود. حتي حريم شخصي افراد معناي خود را از دست ميدهد. قوانين قضايي و حقوق اساسي زيرپا گذاشته ميشود. تلفنها شنود و هر فرد مشكوك دستگير و يا حتي در خيابانها مورد ضرب و شتم واقع و يا با گلوله كشته ميشود. من مطمئن هستم ملت آمريكا اين نوع برخوردها را نميپسندد و از اين نوع رفتارها بيزار و خشمگين است. » اگر یکی از این چندین مساله ای که گفتید در ده سال گذشته یک بار در آمریکا صورت گرفته بود، مردم آمریکا جرج بوش را اول حسابی چرخ می کردند و بعد آن را تبدیل به همبرگر مک دونالد می کردند. شما فکر میکنید آمریکا هم جایی است مثل عراق یا افغانستان یا ایران که حکومت و پلیس هرکاری دلش خواست بکند؟ آزادی های مدنی در ایالات متحده آمریکا برای مخالفان دولت آمریکا هزار بار بیشتر از آزادی های مدنی در ایران برای نمایندگان مجلس و وزرای کشور است. وقتی که مایکل مور که در فیلم پرفروشش جرج بوش را مسخره کرده بود، در سخنرانی وی در انتخابات حضور می یابد و در آنجا هم بوش را مسخره می کند، چنین گفته هایی بعید است؟ اگر کاری که مایکل مور با بوش کرد، من یا دوستانم با شما کرده بودیم، آیا می توانستیم یک لحظه در ایران بمانیم؟ و مگر همین حالا که در فرنگ هستیم از چپ و راست ما را تهدید نمی کنید؟
در نامه تان به انتخابات آمریکا اشاره کردید و گفتید: « بدون ترديد ملت آمريكا از اينگونه رفتارها ناراضي است و با نحوه حضور در انتخابات اخير اين نارضايتي را نشان داد. اميدوارم به دنبال انتخابات اخير دولت اقاي بوش پيام ملت آمريكا را دريافت كرده باشد. » حرف شما کاملا درست است. آمریکا کشوری است که اگر دولتی در آن رفتاری برخلاف افکار عمومی نشان دهد، و مردم از دولت راضی نباشند، در انتخابات به او رای نمی دهند و در انتخابات اخیر نیز مردم به دموکرات ها رای دادند، چون از شیوه اداره دولت توسط بوش راضی نبودند. اما ملت بدبخت ایران چه باید بکنند وقتی که از یک دولت راضی نیستند؟ کدام شورای نگهبان اجازه میدهد که مردم نماینده واقعی شان را به مجلس بفرستند یا کسی را که دوست دارند رئیس جمهور کنند؟ آیا اصلا مخالفان دولت حق تبلیغات علیه دولت را دارند، آیا آنها حق دارند که در انتخابات از کسی که دوست دارند حمایت کنند؟ چرا چیزی را می گوئید که نمی کنید؟
هنوز شهر خرمشهر که بیست سال قبل توسط صدام ویران شده بود، ویران است. شهر بصره و بغداد که سه سال قبل توسط آمریکا ویران شد و کابل که چهار سال قبل توسط نیروهای ائتلاف شمال و آمریکا از بین رفت، وضعی بهتر از خرمشهر دارند. هنوز آثار زلزله بم که بسیاری از مردم ایران و دولت های جهان برای بازسازی آن به ایران کمک کردند، ویرانه است و هیچ اتفاقی برای بازسازی آن نشده است. شما اگر بلدید ویرانی ها را درست کنید، لطفا زحمت کشیده و به خرمشهر و بم برسید، به شما چه ربطی دارد که « هنوز عدهاي از آسيب ديدگان طوفان كاترينا در رنج هستند و فقرا و بيخانمانهاي زيادي وجود دارند.» از شما خواهش می کنم که به جای رسیدن به ویرانی های کاترینا، لطف فرموده و خرمشهر و بم را بازسازی کنید
به عنوان یک نویسنده ایرانی که از وجود شما به عنوان رئیس جمهور ایران شرمسار هستم، ضمن عذرخواهی از مردم آمریکا بخاطر نامه ساده لوحانه شما، به شما هشدار می دهم که سکوت کنید و دیگر با نوشتن چنین نامه هایی آبروی ملت ما را بیش از این نبرید
سید ابراهیم نبوی آذر هزار و سيصد و هشتاد و پنج - فلوریدا
جناب آقای احمدی نژادریاست جمهوری اسلامی ایران
اگر تاریخی وجود نمی داشت و نامه شما برای ملت آمریکا در این تاریخ ثبت نمی شد و مردم جهان و آمریکا براین گمان قرار نمی گرفتند که چطور آدمی با این لحن و ادبیات،هنوز رئیس جمهور کشوری با تاریخی کهن و فرهنگی دیرپا مانند ایران است، شاید پاسخ دادن به نامه شما برای مردم آمریکا ضرورت نداشت. اگر فردایی که حتما خواهد آمد، فرزندان مان از ما سوال نمی کردند که مگر در آن زمان هیچ آدم زنده ای وجود نداشت که پاسخی به این موجود بدهد تا حداقل موجودی که ظاهرا رئیس جمهور ایران به نظر می رسد، در این توهم نباشد که با این نامه نویسی ها کاری سترگ کرده است، شاید هرگز پاسخی به نامه شما نمی دادم. اما متاسفانه مجبورم به شما پاسخ بدهم از شما سوال می کنم: وقتی نامه به جرج بوش می نوشتید، می شد گفت که یک رئیس جمهور به یک رئیس جمهور دیگر نامه نوشته است. بسیار خوب. اما نامه نوشتن برای مردم آمریکا به عنوان نماینده مردم ایران چه معنی دارد؟ آیا شما نماینده مردم ایران هستید؟ چرا و از چه زمانی پی بردید که نماینده ملت ایران هستید و حق دارید از جانب ملت ایران حرف بزنید و به مردم ایران بگوئید ملت من؟ آخر کجای شما شبیه مردم ایران است؟ اگر بوش نماینده مردم آمریکاست، شما هم نماینده مردم ایران هستید. من فکر می کنم هر دو ملت از اینکه روسای جمهوری چنین دارند، احساس شرم می کنند. نه شما شبیه ملت ایران هستید و نه جرج بوش شبیه ملت آمریکاست. به همین دلیل است که از شما می خواهم به عنوان نماینده مردم ایران سخن نگوئید. نه میزان آرای شما در انتخاباتی پر از تقلب از انتخابات آمریکا بالاتر بود و نه محبوبیت شما در ایران بر اساس نظرسنجی های موجود از محبوبیت بوش در آمریکا بالاتر است. چه کسی به شما حق میدهد که خود را نماینده ملت ایران بدانید و رئیس جمهور آمریکا را نماینده ملتش ندانید
شما در نامه تان برای مردم آمریکا نوشته اید: « هر دو ملت خداپرست ، حقيقت جو و عدالت طلب و خواهان شرافت و عزت و كمال هستند. همه در خوبيها، در خدمت به يكديگر بويژه در خدمت به محرومان و مظلومان ميل مشترك داريم و از بيعدالتي ها، پايمال شدن حقوق انسانها و تحقيرها ناراحت ميشويم.» در حالي كه اصلا مردم ایران شبیه توصیفاتی که شما از آنها کردید نیستند، مردم آمریکا هم شبیه توصیفات شما نیستند. شما اول فرض کرده اید که خودتان انسانی خداپرست و حقیقت جو و خواهان عزت و کمال هستید، بعد فکر کرده اید مردم ایران و آمریکا شبیه شما هستند و بعد از اینکه کشف کردید که این سه شبیه اند بسیار خوشحال شدید. چنین نیست. اولا ملت ایران خداپرست و حقیقت جو و عدالت طلب نیستند، اگر چنین بودند شما رئیس جمهورشان نبودید. ملت ایران در میان همه ملل اسلامی کمترین ایمان دینی را دارد، عدالت طلبی هم اصلا مشخصه ایرانیان نیست، نه جنبش های عدالت طلبانه در ایران سابقه دارد و نه در آمریکا چنین جنبش هایی تاثیر بزرگ بر تاریخ این ملت گذاشته است. میزان جستجوی ملت آمریکا بدنبال طلا هزاران برابر جستجوی این ملت به دنبال حقیقت است. تازه، مگر شما نمی دانید که مردم آمریکا سالهاست که بوسیله رادیو و تلویزیون اداره می شوند، نقش برنامه های تلویزیونی در جامعه آمریکا هزار برابر نقش فیلسوفان و اهل حقیقت است. در ایران هم همین است. فریب و دروغ و ریا هزار برابر حقیقت خواهان و طرفدار دارد. شما بعد از یک سال وعده انتخاباتی در مورد موضوعاتی مانند « کشاندن نفت به سفره مردم» و « مبارزه با قله های ثروت» که همه در مقابل دوربین تلویزیون صورت گرفت، رسما اعلام کردید که این حرف ها را نزدید، اگر ملت ایران به دنبال حقیقت بود، الآن خشتک شما را بادبان کرده بود. چرا دروغ می گوئید که این ملت حقیقت جو ست. در ایران یک حقیقت جو بود که اسمش هم فاطمه بود و حالا از دست حکومت جمهوری اسلامی فرار کرد و در دانشگاههای آمریکا دارد درس می خواند! گفته اید که « همه طرفدار هدایت و نور هستند.» این را از کجا فهمیدید؟ از اینکه شبی در اندونزی بیست نفر دانشجو به دیدار شما آمدند؟ از اینکه در جزیره بالی چند نفر برای استقبال از شما جمع شدند؟ این هدایت و نور که گفته میشود، شما هستید؟ آیا اینکه در قرآن آمده است که بشر به دنبال نور حرکت می کند، منظور از آن نور ایزدی وجود زیبای شماست؟ در نامه تان برای مردم آمریکا نوشته اید که: صدها هزار نفر از هموطنان ايراني من با صلح و صفا در كنار شما زندگي ميكنند و عموما منشاء خدمات شايستهاي در جامعه شما هستند. مردم ما سالها با شما در ارتباط بودهاند و عليرغم سختگيري بلاوجه مقامات آمريكايي، رفت و آمدها و دوستيها ادامه يافته است. می خواهم بپرسم این صدها هزار نفر ایرانی مقیم آمریکا که از هموطنان شما هستند و با صلح و صفا در کنار مردم آمریکا زندگی می کنند، چگونه شد که به این کشور رفتند؟ آیا به اختیار خود رفتند یا اینکه در اثر فشارهای شما و دوستان شما زندگی چنان بر آنان تنگ شد که از دست شما فرار کردند و برای اینکه قابلیت های شان را به ظهور آورند، به کشوری مانند آمریکا و دهها کشور دیگر پناهنده شدند؟ این صدها هزار نفر شرم دارند که شما رئیس جمهورشان هستید. از این صدها هزار تن بسیاری شان نابغه های علوم مختلف هستند که در ایران برای ادامه تحصیل با مشکل مواجه هستند و مجبورند از کشورشان مهاجرت کنند، بسیاری شان تجار و کارفرمایان و سرمایه دارانی هستند که سرمایه شان در ایران مصادره شده و آنان با دست خالی به آمریکا آمدند و با هیچ، زندگی را آغاز کردند و حالا خدا را شکر همه چیز دارند. از این صدها هزار تن هموطنان شما بسیاری شان به دلیل اینکه آزادی پوشش می خواستند، یا آزادی بیان می خواستند، یا آزادی کار می خواستند، یا آزادی خود بودن می خواستند از دست شما فرار کردند و در آمریکا نه تنها با استقبال ملت بزرگ آمریکا مواجه شدند، بلکه به دلیل وجود سیستم آمریکایی توانستند قابلیت های خود را به منصه ظهور برسانند. شما حق ندارید گروهی از مردم را از کشورتان در بدترین شرایط بیرون کنید یا کاری کنید که بیرون بروند و بعد از اینکه در جایی دیگر موفق شدند، آنان را هموطن خود بنامید. اگر شما آنان را به عنوان هموطن میشناختید، قطعا این رفتارهای زشت را در این بیست و هفت سال با آنان نمیکردید
در نامه تان به مردم آمریکا نوشته اید: « ما و شمااز درد و غم روزافزون مردم مظلوم فلسطين ناراحتيم، تجاوزات مستمر حكومت صهيونيستي زندگي را بر صاحبان اصلي سرزمين فلسطين هر روز سختتر ميكند.» چرا باید ملت آمریکا به فکر مردم فلسطین باشد، وقتی که مردم دنیای عرب که برادران دینی و قومی فلسطینی ها هستند، چنین دلسوزی ندارند؟
شما در نامه تان به ملت آمریکا نوشته اید: « شصت سال است رژيم صهيونيستي ميليونها نفر از ساكنان سرزمين فلسطين را آواره كرده است، بسياري از آوارگان در غربت و اردوگاهها از دنيا رفتهاند و فرزندان آنان جواني را پشت سرگذاشتهاند و در آروزي بازگشت به وطن به پيري ميرسند.» فرض کنید کسی از شما سوال کند که: « سی سال است رژيم جمهوری اسلامی ميليونها نفر از ساكنان سرزمين ایران را آواره كرده است، بسياري از آوارگان در غربت از دنيا رفتهاند و فرزندان آنان جواني را پشت سرگذاشتهاند و در آروزي بازگشت به وطن به پيري ميرسند.» اگر کسی چنین سووالی داشته باشد، پاسخ شما چیست؟
شما برای دادن راه حل به ملت آمریکا گفته اید: « توصيه اينجانب اين است كه به احترام بشريت و به احترام مردم آمريكا حقوق فلسطينيان براي زندگي در سرزمين و خانه خود به رسميت شناخته شود تا ميليونها اواره فلسطيني به خانه و كاشانه خود برگردند ودر يك همه پرسي تكليف تمام سرزمين فلسطين و حكومت اينده ان معلوم گردد. اين به نفع همه است.» فرض کنید که کسی به شما مشابه همین توصیه را بکند که : « توصيه اينجانب اين است كه به احترام بشريت و به احترام مردم ایران، حقوق ایرانیان براي زندگي در سرزمين و خانه خود به رسميت شناخته شود، تا ميليونها آواره ایرانی به خانه و كاشانه خود برگردند ودر يك همه پرسي تكليف سرزمین ایران و حكومت اينده آن معلوم گردد. اين به نفع همه است.» پاسخ شما چیست؟
شما از مردم آمریکا پرسیده اید: « بعيد ميدانم شما راضي باشيد سالانه دهها ميليارد دلار از خزانه شما صرف اين لشكركشي( به عراق) شود.» آیا شما فکر می کنید ملت ایران از دادن اسلحه هایی که با پول خزانه ایران تولید شده و در طول سالها در اختیار حزب الله لبنان، حماس، مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق، حزب الدعوه، حزب بعث سوریه، سازمان آزادیبخش فلسطین و هر تروریستی در هر جای دنیا قرار گرفته راضی است؟ نوشته اید که: « شما خود شنيدهايد كه دولت آمريكا مخالفان خود را از نقاط مختلف جهان شكار و بدون محاكمه و بدون نظارت بينالمللي در زندانهاي مخوفي كه در اقصي نقاط جهان ايجاد كرده است، نگهداري ميكند. خدا ميداند اين زندانيان چه كساني هستند و به چه سرنوشت تلخي گرفتار شدهاند. داستان غم انگيز زندان ابوغريب در عراق و گوانتانامو را شنيدهايد. البته دولت آمريكا همه اين اقدامات را با ادعاي مبارزه با تروريسم توجيه ميكند.» از شما سوال می کنم آیا شما شنیده اید که دولت ایران در سالهای گذشته مخالفان خود را در داخل و خارج کشور ترور کرده است؟ آیا داستان غم انگیز زندانیان اوین و زندان رجایی شهر و زندان 59 را می دانید؟ سه تفاوت عمده بین زندانیان آمریکایی مورد اشاره و زندانیان ایرانی وجود دارد: زندانیان ابوغریب و گوانتانامو یا قطعا تروریست هستند یا با تروریست ها همکاری داشتند و در صورتی که در مورد این زندانها افشاگری صورت گرفت بلافاصله اقدامی جهت جلوگیری از رفتار غلط با زندانیان یا بستن زندان یا آزادی زندانی رخ داد. اما در مورد زندانیان اوین شما خوب میدانید که این افراد اکثرا نویسندگان و دانشجویان و دگراندیشانی بودند که هرگز در طول زندگی نه ترور کرده بودند و نه با ترور موافقتی داشتند، ضمن اینکه هرچه از شرایط بد زندانی گفته شد، زندان بر او سخت تر گشت. اگر زندان ابوغریب را مردم میشناسند، بخاطر انتشار عکس های آن در جهان است. آقای رئیس جمهور سوپرمن! لطفا می توانید یک عکس از زندانیان اوین نشان بدهید؟ اگر گوانتانامو موضوع فیلمبرداری خبرنگاران است، بخاطر رفتار نسبتا باز حکومت آمریکاست، کدام فیلم از زندان اوین وجود دارد؟ مگر در زندان اوین در چند سال گذشته چندین نفر مانند زهرا کاظمی و اکبر محمدی تحت فشار کشته نشدند، چرا مسوولانش را محاکمه نمی کنید؟ آمریکایی ها مسوول شکنجه ابوغریب را دستگیر و زندانی کردند، اگر راست می گوئید شما هم بکنید
نوشتيد که دنیا در حال دگرگونی است و شما که به چهار قاره سفر کرده اید، از این واقعیات خبر دارید، من دچار سوزش عمیقی شدم. الآن سه ماه است از این ملت آمریکا اعم از ایرانی و آمریکایی دارم سوال می کنم که آمریکا چگونه کشوری است؟ آن کسانی که سی سال است اینجا زندگی میکند و همه جای آمریکا را مثل کف دستشان می شناسند، می گویند که هنوز آمریکا را خوب نمی شناسند، آن وقت شما، بعد از چهار روز اقامت در نیویورک، آن هم تحت کنترل امنیتی، و بدون اینکه از این یک میلیون ایرانی مقیم این کشور هزار تای شان را دیده باشید، چطور جرات می کنید بگوئید آمریکا را می شناسید؟ چرا در مورد موضوعی که هیچ از آن نمیدانی حرف میزنی؟ مگر شهرت است؟ مگر نمی فهمی که وقتی دروغی را می گویید که مردم آمریکا دارند هر روز خلافش را می بینند، مردم مسخره ات می کنند؟
نوشتيد « شما خود شاهد هستيد هر روز، به بهانه مبارزه با تروريسم، آزاديهاي مدني در آمريكا محدود ميشود. حتي حريم شخصي افراد معناي خود را از دست ميدهد. قوانين قضايي و حقوق اساسي زيرپا گذاشته ميشود. تلفنها شنود و هر فرد مشكوك دستگير و يا حتي در خيابانها مورد ضرب و شتم واقع و يا با گلوله كشته ميشود. من مطمئن هستم ملت آمريكا اين نوع برخوردها را نميپسندد و از اين نوع رفتارها بيزار و خشمگين است. » اگر یکی از این چندین مساله ای که گفتید در ده سال گذشته یک بار در آمریکا صورت گرفته بود، مردم آمریکا جرج بوش را اول حسابی چرخ می کردند و بعد آن را تبدیل به همبرگر مک دونالد می کردند. شما فکر میکنید آمریکا هم جایی است مثل عراق یا افغانستان یا ایران که حکومت و پلیس هرکاری دلش خواست بکند؟ آزادی های مدنی در ایالات متحده آمریکا برای مخالفان دولت آمریکا هزار بار بیشتر از آزادی های مدنی در ایران برای نمایندگان مجلس و وزرای کشور است. وقتی که مایکل مور که در فیلم پرفروشش جرج بوش را مسخره کرده بود، در سخنرانی وی در انتخابات حضور می یابد و در آنجا هم بوش را مسخره می کند، چنین گفته هایی بعید است؟ اگر کاری که مایکل مور با بوش کرد، من یا دوستانم با شما کرده بودیم، آیا می توانستیم یک لحظه در ایران بمانیم؟ و مگر همین حالا که در فرنگ هستیم از چپ و راست ما را تهدید نمی کنید؟
در نامه تان به انتخابات آمریکا اشاره کردید و گفتید: « بدون ترديد ملت آمريكا از اينگونه رفتارها ناراضي است و با نحوه حضور در انتخابات اخير اين نارضايتي را نشان داد. اميدوارم به دنبال انتخابات اخير دولت اقاي بوش پيام ملت آمريكا را دريافت كرده باشد. » حرف شما کاملا درست است. آمریکا کشوری است که اگر دولتی در آن رفتاری برخلاف افکار عمومی نشان دهد، و مردم از دولت راضی نباشند، در انتخابات به او رای نمی دهند و در انتخابات اخیر نیز مردم به دموکرات ها رای دادند، چون از شیوه اداره دولت توسط بوش راضی نبودند. اما ملت بدبخت ایران چه باید بکنند وقتی که از یک دولت راضی نیستند؟ کدام شورای نگهبان اجازه میدهد که مردم نماینده واقعی شان را به مجلس بفرستند یا کسی را که دوست دارند رئیس جمهور کنند؟ آیا اصلا مخالفان دولت حق تبلیغات علیه دولت را دارند، آیا آنها حق دارند که در انتخابات از کسی که دوست دارند حمایت کنند؟ چرا چیزی را می گوئید که نمی کنید؟
هنوز شهر خرمشهر که بیست سال قبل توسط صدام ویران شده بود، ویران است. شهر بصره و بغداد که سه سال قبل توسط آمریکا ویران شد و کابل که چهار سال قبل توسط نیروهای ائتلاف شمال و آمریکا از بین رفت، وضعی بهتر از خرمشهر دارند. هنوز آثار زلزله بم که بسیاری از مردم ایران و دولت های جهان برای بازسازی آن به ایران کمک کردند، ویرانه است و هیچ اتفاقی برای بازسازی آن نشده است. شما اگر بلدید ویرانی ها را درست کنید، لطفا زحمت کشیده و به خرمشهر و بم برسید، به شما چه ربطی دارد که « هنوز عدهاي از آسيب ديدگان طوفان كاترينا در رنج هستند و فقرا و بيخانمانهاي زيادي وجود دارند.» از شما خواهش می کنم که به جای رسیدن به ویرانی های کاترینا، لطف فرموده و خرمشهر و بم را بازسازی کنید
به عنوان یک نویسنده ایرانی که از وجود شما به عنوان رئیس جمهور ایران شرمسار هستم، ضمن عذرخواهی از مردم آمریکا بخاطر نامه ساده لوحانه شما، به شما هشدار می دهم که سکوت کنید و دیگر با نوشتن چنین نامه هایی آبروی ملت ما را بیش از این نبرید
سید ابراهیم نبوی آذر هزار و سيصد و هشتاد و پنج - فلوریدا
1 comments:
بله اين جوابيه را مفصل هفته پيش قبل از كوري! موقت خواندم. هنوز به ديار كفر و الحاد نرسيده انور آبي شدي ها-اصلا رئيس جمهور ما چه اشكالي دارد-بنيادگراي پست مدرنيست، داراي استعداد در بازيگري، مدير و مخصوصا مدبر، يك جاهائي هم چون قدش كوتاه است فكر ميكنه دني ديوتوهه - اون هنرپيشه كه تو بت من نفش پنگوئن را بازي كرد
Post a Comment