Feb 12, 2007

تولد پريسا

شنبه شب ظاهرا به مناسبت تولد پريسا و در حقيقت براي گراميداشت سالروز پيروزي انقلاب! با خواهر گرامي + پريسا + همسر و برادر پريسا تشريف برديم رستوران تاي- هتل استقلال. رفتم حضوري آژانس بگيرم كه ديدم يه خانم سياه پوست داره سعي ميكنه به مسئول آژانس مقصدش رو به زور به انگليسي بفهمونه و هي ميگه: ات ير اسكوئر! كلي باهاش كل زدم تا ديدم منظورش ميدون هفت تيره! راننده آژانسي كه من و خواهر گرام رو ميرسوند از عجايب خلقت بود. اي كاش مست بود! بچه انقدر مواد زده بود كه نگو و نپرس. بهش گفتيم هتل استقلال ديديم داره ميره هتل لاله! سرعت 120 در ترافيك شب تعطيل تهران! پنجاه بارم تا دم مرگ رفتيم. جاي هيچ كس تو اين مرحله خالي نبود
تو رستوران جاي همه خالي بود كه بسيار خوش گذشت. فقط مشكل اينجاست كه از مدتها پيش همه هي ميگفتن غذاهاي تايلندي مثل چيني و ژاپني هستن و تو- يعني من- ميتوني بخوري اما همه شون از دم سس تند داشتن! اشكم داشت در ميومد كه گارسن گفت يكي از غذاها رو ميشه معمولي برام درست كنن- بقيه رو نميشه بدون سس تند سرو كرد. همين جا اعلام كنم كه بنده سوشي و چاپسوئي رو عمرا با ساير غذاهاي اورينتال عوض نميكنم
شوهر پريسا با لهجه ايتاليايي و به زبون فارسي به همه مون گفت: بيست و دو بهمن تبريك ميگم! تازه گفت اوايل ازدواجشون چون در ايتاليا همه تعطيلي ها جشن هستن عاشورا رو هم تبريك ميگفته!!! اين شباهت فرهنگها منو كشته! ما نود درصد تعطيليهامون عزاداري هستن و ده درصد جشن رو خودمون يه جوري روضه براشون ميخونيم
---
شنبه و يكشنبه به جاي تماشاي مراسم هيجان برانگيز راهپيمايي هاي بيست و دوم بهمن ماه تمام مدت مراسم مرگ يه يارو مانكن آمريكايي كه اوردوز و يا شايدم خودكشي كرده بود- هنوز دليلش معلوم نيست- رو ديدم. خانمه خداد ميليون دلار واسه يه دختر بچه پنج ماهه ارث گذاشته و مشخصا هم الان سر اينكه كي باباي بچشه دعواست و طفل معصوم داره ميره تست دي. ان. اي. منم گفتم برم ادعا كنم باباي! دختره آنا نيكول اسميت هستم! ثواب داره! بزرگش هم ميكنم! بالاخره آدم بايد شانسشو امتحان كنه. اين بچه يحتمل دي. ان. ايش قاطي پاطيه. شايد الكي الكي باباش! شديم
---
پريسا ميگفت شنيده اسم رئيس جمهور نازنين مون به احمدي مژده تغيير پيدا كرده چون بچه همه اش دوست داره مژده بده: جشن هسته اي در راهه- واكسن ايدز كشف شده!- قطع نخاعي ها درمان شدن! كه همه شون هم سريعا و صد در صد قابل اجرا هستن

4 comments:

Anonymous said...

نه من اون نیستم...اون www.deev.org

Anonymous said...

به به سلام خانوم ...
چطوریایی؟
خوبه که بهت خوش گذشت ... بدا به حال ما ملت شهید پرور!!!!آی در روح این شهید پروریمون.
این احمد مژده را خوب اومدی .. میدونی قضیه ایدز مال یک سال پیشه ... با افتخار ما گند زدیم توش .. بعدا برات میگم.
بعد هم واقعا خوشم اومد از این که گفتی خودمون برای عید هامون عزاداری میکنیم .. یک جورایی خدا پیغمبر را هم کلافه کردیم ...
کلا دنیا و اخرت از دست ما سرکار رفتند.
این خانوم انانیکول اسمیت .. هم ای من ازش بدم میومد... ای این خلافش به قدری سنگین بود که حرف میزد میخواستی بزنی تو دهنش .. از اون زنها که همه چیزشون زیر دامنشونه..
خوب خیلی بد حرف زدم...
بوس بوس...
قاط زدم از این پستت... مخصوصا پاراگراف آخر.

Anonymous said...

جقدر نظر بالا مشكوف است!! اين خانم مانكنه را خودشون گفتن يكمي خنگه بوده خدا بيامرز براي همين بچه اش بي بابا بوده وگرنه در ينگه دنيا بچه ها هفت هشتا بابا دارن

سبزينه said...

خاله ماني: ديو خواننده آهنگ سرباز ايروني دوست آويده بود وقتي دخترخاله جانت در لندن تشريف داشت. ايشون رو در گوگل سرچ كردم و ازشون پرسيدم همون ديو هستن كه گفتن نه اون يه ديو ديگه است! نه بابا بچه ي اين مانكنه به گفته خودش يه بابا داره كه اسمش هم در شناسنامه بچهه هست اما چند نفر ديگه هم مدعي هستن از جمله من
آيدا : دقيقا! خدائيش ملت هم مقصرن. يه داروي ساده واسه طولاني كردن مدت بيماري اچ آي وي قبل از تبديل به ايدز با همكاري روسيه ساختن و انقدر جار ميزنن. دكتر محرز هم از خداد وقت پيش گفت كه بابا جان اگه من رئيس كميته ايدز ايران هستم كه اين واكسن نيست آخرش خودشون گفتن آره واكسن نيست اما كوفته و درده و اله و بله! نبوغ اين احمدي مژده كشته منو. بچه عاشق سورپريز كردنه. هي ميگنه سه روز ديگه يه خبر خوب ميدم! بابا خير سرت رئيس جمهوري يه ذره سنگين باش