May 1, 2007

سالروز


امروز اول ماه مي است. درست سيصد و شصت و پنج روز پيش نامه برنده شدن لاتاري گرين كارت آمريكا به من رسيد. هنوز به وضوح يادمه كه چه جوري فرياد مي زدم خدايا شكرت!!! اين يكسال هر روزش برام مثل يك عمر گذشت و در عين حال در مجموع اين يك سال خيلي هم زود گذشت! نميدونم چه طوري توصيفش كنم. الان كه بهش فكر ميكنم حس ميكنم خيلي بيشتر از يكسال از ماجرا گذشته. هر كي هرچي دوست داره بگه اما من بسيار بسيار حالم گرفته است كه اينجوري شد و مجبورم اينجا بمونم. من اين كشور رو با اين حكومت دوست ندارم. از زندگي در جايي كه مثل كتاب هزار و سيصد و هشتاد و چهار جورج اورول ميمونه بيزارم و تنها در شانس كه برام باز شده بود به احمقانه ترين شكل بسته شد و نتونستم ازش رد بشم. دلم ميخواهد موسيو هاله رو خفه كنم. اي بميره من راحت شم كه كاري كرده تا آدم از مملكت خودش بدش بياد. خدا ميدونه تا چند سال روز جهاني كارگر برام مثل سالروز مرگ بچه ام خواهد بود. امسال كه دقيقا اين حس رو داشتم و كلي آبغوره واسه فروش گرفتم! خريدار نبود!؟
-------
ديروز عصر با پونه رفتم شافي كاپ! از اونجا به رضا– كه پونه نگران سلامتي پدرش بود- و ماندانا– كه پونه ادعا ميكنه عاشقشه- هم تلفن كرديم و با پونه حرف زدن. خيلي سراغ همه تون رو ميگرفت و واسه همه خصوصا نيكو و ني ني اش دلش تنگيده بود. كلي در مورد خوشگلي آيدا حرف زديم- به باران از طريق من پيغام داد كه: نه بابا از دستت ناراحت نيستم!- خوشحال بود كه حال روحي پروانه بعد از اون مشكل حداقل در ظاهر كمي بهتر شده- واسه جوجو كلي جيغ و ويغ كرد و گفت خيلي دوستش داره- سراغ سام و شراره و علي رو از من گرفت و خلاصه به همتون سلام ابلاغ كرد. تقاضا كرد از همين تريبون هم اعلام كنم كه وبلاگ ديگري نداره و فقط سرش خيلي شلوغه و روزي ده- يازده ساعت كار ميكنه و به اينترنت بازي نميرسه ولي از طريق من در جريان تمام اتفاقات دنياي مجازي قرار ميگيره
-------
چسبوندن كاشي هاي ديوار حمام و دو سوم ديوار دستشوئي عمارت عالي قاپو! تموم شده و البته هنوز تموم كف ها و ديوار آشپزخانه باقي موندن
-------
فردا تولد آقاي پدر و شنبه تولد عمه جان مقيم لاهيجان! است. پارسال هم گفتم كادوها رو به من بدهيد. امسال كه حتما اين كار رو- اون هم به صورت نقدي- بكنين چون عالي قاپو خرج رو دستم گذاشته نافرم! خلاصه هم اكنون نيازمند ياري سبزتان هستيم
-------
با توجه به اينكه همه مون يه جورايي كارگر هستيم پس روز همه مبارك! نگاهي نو- خانم معلم جان- فرداي شما هم مبارك. پروانه عزيزم كه عشقت معلميه: روز تو هم كه معلم نشدي و دوستش داشتي مبارك. هركي از بچه ها كه معلمه و من نميدونم بازم روزش مبارك
---

15 comments:

Anonymous said...

بابت اين جمله كه پونه ادعا ميكنه كه عاشق منه بسيار اعتراض دارم - ادعا كدومنه حالا تو دنيا يكي پيدا شده عاشق من بشه تو اونم تبديل به ادعا كن!!! سالمرگ گيرين كارت ناكامتان را از صميم قلب تسليت عرض نموده اميدواريم بقائي عمر جنابعالي باشد. ولي نااميد نشو يلو و رد و بلو هنوز مانده- ضمنا اگر تو اين ياري سبز بنده را هم اضافه كني ممنون ميشم اخه منم يكجورائي بفكر بنائي افتادم - چرا خدا زده پشت كله ما دخترخاله ها

نگاهی نو said...

alan 3 rozeh shodam kargar. living room ra rang kardam marekeh shod be dining room ke resid nemidonam chera rangesh ra khosham nayomad dar hali ke to catalog khily ziba bod. alan ham miram kar ra tamom konam va hamin rang ham baghi khahad mond khobish inke ke ma faghat chand mah inja mondegar hastim va garnah omran ke besheh in rang ra ( injaei ha range mesi ra dar dining room khily mipasandand) tahamol konam.

3 Roz kargarim ke mosadef ba roze kargar ast mobarak basheh. wowwww behtarin vaght kado gereftan ast haaaaaaaaaaaaa janami jan alan be zehnam rasid jibe sho sho ra yek zareh khali konam :)

Yohooooooo roze kargar va moalem mobarak

Anonymous said...

1ـ چتی که با هم کردیم رو یادت رفته یا شاید هم اون شب از بس حالت خراب بود یادت نیست چی گفتی؟ من که هر چی میخواستم بهت بگم رو گفتم و حالا سی ساله که منتظر ای میل تو ام خانوم.
2ـ این پونه اونقدر ای میل های مختلف داره و اون قدر وبلاگش بی مصرف شده که آدم نمیدونه چطور باید بهش پیغام بده. روزی که در اوج جنگ لبنان پستی در مورد من نوشت هرگز فکر نمیکردم اون ماجرائی که بهش اشاره کرده بود به واقعیت بپیونده. الان که فکرش رو میکنم میبنیم دلم چقدر برای اون روزها تنگ شده. الهام بانو احتمالا از این حرف هیچی متوجه نشدی ... دیدیش به خودش بگو.
3ـ از کشور و موسیو هاله متنفرم. از اینکه مجبورم کردند تو وبلاگم جفنگ بنویسم از خود متنفرم و وبلاگم شده برام آینه دق ولی الهام جان بعضی وقتا لازمه که آدم به طور موقت به یه چیزائی که نمیخواد تن بده تا بعدا نتیجه صبرش رو برداشت کنه. یه کم صبر کن ... همه چی درست میشه.

Anonymous said...

عشگ ابدی ازلی من سلام

از طرف من به پونه سلام برسون و بگو من دلم هوای نوشته هایش را کرده .. هنوز هیچ کس را به سرزندگی او ندیده ام .. می بوسمش ..

در ضمن من معلم سابق که بوده ام ... ببینم مگه نگاهی نو جان معلم است ؟؟؟ اگر بگی برو بالا را بخون کور خوندی من پینگلیش بخون نیستم .. تو بخون فارسی اش را بگو به من .. من یک معلم غمزده ام که دیگر معلم نیستم .. ولی باید بنویسم که چند روز پیش تازه کشف بزرگی کرده ام .. می نویسم .. خانه در چه حال است


سالمرگ گرین کارت هم تسلیت .. من بمیرم الهی ..می بوسمت

Anonymous said...

سلام. اول: آخر عمري آمريكا ميخواستي بري چيكار؟ حيف نيست؟ اين همه خوشي، اين همه رفاه، اين همه هواي تازه رو ول كني بري تو بغل اجنبي؟ دوم: اين جين كوك هم از دنيا شانس نياورد. ببين چقدر بدعاقبت شده كه بايد با تو بره كافي شاپ. ؛) مرسي به خاطر انتقال پيام. سوم: من هم يه روزي معلم بودما. روز منم مباركه؟

Anonymous said...

سلام بانو ... امرتون مطاع گردید
درست گفتم جمله رو یا گند زدم ؟؟؟
کلی به جریان پونه و ماندانا و کامنت ماندانا خانم دختر خاله خندیدم ...در ضمن اگر از حال اینجانب خواستار باشند زنده ایم شکر :دی
ولی جدی من به این باور رسیدم هر وقت یه اتفاق نا خوشایند واسم میفته از یه ناخوشایند تر جلوگیری کرده !این بهم بارها ثابت شده . حتی اگه به قیمت ...بگذریم ...شاید یک روز نوشتم ...الان گفتنم نمیاد
بوس هزارتا

سبزينه said...

ماندانا: من گي رت دارم ها!!! يعني چي يكي عاشگ دكتر كاله ام بشه؟!!!! نگاهي نو مرگ من فينگليش ننويس ببين پروانه بهت چي گفته؟
علي: ا! پس من بايد ايميل بدم؟ ببخشيد! پروانه جونم: من كه گفتم روزت مبارك در ضمن بله نگاهي نو معلم است. حاج باران: خواهش! ضمنا روز سابقت مبارك. مخملي: مرسي عزيزم

Anonymous said...

بابا اين موسيو هاله كيه تا ما هم اوون رو بشناسيم مخمل هم از اوون اسم برده تو از 365 روز پيش گفتي كه خبر شادي شنيدي ومن همون موقع شنيدم كه توي لاتاري برنده نشدم اينهم قسمت بود تو اونجا و من اينجا

نیکو said...

الی جونم
دلم برای پونه تنگه. نمیدونم چرا ولی زیاد به تو و اون فکر میکنم. یه جورایی یه چیزی هست که بهم نزدیکتون میکنه! هیچوقت یادم نمیره موقعی که مامانم ایران نبود و من نگران وسایل باقیمونده دینی بودم گفت میاد که با هم بریم خرید!
بعضی وقتها نگرانش میشم. از این حاجی میپرسم اونم که معمولن بی خبره!
ای بابا امانم از این گرین کارت تو! راستی من یک ایمیل داشتم که تو لاتاری 850 هزار یورو برنده شدم!
اونقدر خندیدم که نگو! راستی بالاخره میخوام برم اسممو درست کنم از 8 بودن در بیام.
بوس

Anonymous said...

سامن علیکم
این پونه را که دیدی یک دونه از طرف من بزن در باسن مبارکش.... از طرف علی را نمیدونم...هاهاهاهاها
مرسی از بابت این همه تعریفی که کردی بابا خجالت کشیدم هوارتا... میگم برو وبلاگ مسیح علینژاد و عکس های تظاهرات روزکارگر به ببین.
در ضمن برای بار دوم اون میل کذایی را فرستادم اگر نرسید بگو دستی بیام تقدیمش کنم.
بوس بوس خانومی.

عطیه وحیدمنش said...

الهام جان تسلیم
نوشتم از روزهایی که بوی توطئه می دهد
بوی سلاخی دوباره دانشگاه

امیدوارم که زودتراون اتفاق و ریجکت شدن رو فراموش کنی ، نبینم دیگه آبغوره بگیری ها !!
بابا اون چشمها حیفه
خراب می شوند
ان شاءالله یه خونه خوشگل آخر کار دربیاد

سبزينه said...

فرزانه: مگه كسي هم هست كه موسيو هاله رو نشناسه؟ همون رئيس جمهورمون كه هاله نور دور سرش بودديگه! منم كه نرفتم پس اين به اون در
نيكو: باور ميكني منم به تو همين حس رو دارم؟ تو و پروانه. ضمنا اين تن بميره اسمت رو درست كن صواب داره! آيدا: عكسها رو ديدم و ايميل هم نرسيد! عطيه: تازه شدي دختر خوب. اميدوارم

Anonymous said...

salam khanomy
rastesh chand vaghtiye ke hosele neveshtan nadaram valy hamishe be shomaha sar mizanam.
rastesh man kheyly narahat shodam ke mizoe latary ra motavaje shodam valy ye chizy ra nafahmidam ke chon toye kare dolaty hasty in etefagh barat oftade ya?!
dar zemn age toye orkut hasty behem bego mikham axet ra bebinam va bahat bishtar ashna besham.
ghorbonet
dar zemn emaile man : avysa53@yahoo.com

شراره شریعت زاده said...

در مورد لاتاری حق داری. من بودم جای تو دیوونه می شدم. در مورد پونه اگر دیدیش ی حرف زدی سلام مخصوص مخصوص برسون.تولد پدر هم مبارک. راستی این آویسا خانم دوست جون جونی دانشگاه من است. سفارشش را دارم می کنم.

نگاهی نو said...

چقدر همگی اتون دیر به دیر آپ می کنیننننننن

در ضمن ممنون از تبریکاتت من الان معلم نیستم و به شغل شریف کارگری در منزل مشغولم